سفر نامه ی کوچک من
ساعت 4 بعد از ظهر بود بعد از کلی بگو مگو عازم شدیم به سمت تهران همراه خالم اینا
بعد از گذشتن از مسیر زیبای هراز با صدای گرم معین رسیدیم به تهران و خلاصه شب رو خونه ی یکی از فامیل ها گذروندیم
صبح ساعت 5:30 حرکت کردیم سمت قم نخیر دیوونه نیستیم تهران تو طرح بود باید ساعت 7 از تهران خارج میشدیم و گر نه ... !
خلاصه صبح هوای کویر فوق العاده خنک بود اما امان از طلوع آفتاب
چشمتون روز بد نبینه !!!
دما تو ساعت 10 صبح شده بود 35 درجه !!!
رسیدیم قم شهری که اصلا دوسش ندارم ! خلاصه یه چیزی خوردیم رفتیم حرم حضرت معصومه زیارت و نماز ظهر بعدشم ناهار خوردیم و رفتیم هتل
اینم عکس هتلمون
خلاصه بعد از استراحت دوباره برای نماز مغرب و عشا رفتیم حرم حضرت معصومه
بعدشم شام خوردیم و استراحت کردیم
روز بعدش یعنی 5 شنبه عازم کاشان شدیم
اولین جایی که رفتی باغ فین بود که واقعا ارزش 1000 بار رفتن رو داره هوای داخل به دلیل وجود رود های کوچک 12 فواره و حوض های زیبا همیشه خنک و دل انگیزه :)
غروب هم به حاهای دیگه ی دیدنی کاشان مثل خانه های باستانی و سیلک و شهر زیر زمینی و ... رفتیم
شب برگشتیم به سمت غم که برگردیم به هتل اول برای نماز رفتیم به مسجد مقدس جمکران
اما بشنوید از دختر 5 ساله ای که تو شب داخل مسجد فال میفروخت دلمون خیلی براش سوخت اسمش زهرا بود بهش گفتیم اجازه میدی یه عکس ازت بگیریم اونم قبول کرد و با شوهر خالم یه عکس گرفت
فردای اون روز هم اول صبح زود خانواده رفتن جمکران براتی دعای ندبه بعدشم عازم آمل شدیم :)
(در ضمن کیفیت عکس هایی که قرار دادم به قدری بالا هست که اگه رو ساعت توی دستم زوم کنید میفهمید ساعت چنده
چند تا عکس سه بعدی هم گرفتم که اگه دوست داشتید بگید براتون آپلود میکنم از باغ فین)